آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان شعر و آدرس amirasli.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
ساعت عاشقی ام باز شده ساعت هشتپیش یک دکتر اعصاب شدم نوبت هشتگرم بودم به تماشای ال ای دیِ مطبپخش میشد سریال پوآرو قسمت هشتناگهان بوی خوشی آمد و بعدش نفری منشی دکتر اعصابِ سرِ بعثت هشتعاشق پلک زدن های مدامش بودمشکل پاهای بلندش کمی حالت هشتداغ انگار خود چله ی تابستان بودچشمم افتاد: دماسنج! ولی مثبت هشتنوبتش هفت شد افسردگیم اوج گرفتشوربختانه ترین نوبت من نکبت هشتهی قدم میزدم و ساعت دیوار مطبگوییا عقربه اش قفل شده ثابت هشتآخر آن دکتر پر چانه رها کرد او راتازه آگاه ز نامش گشتم شوکت هشت رفت بیرون ز مطب پشت سرش می جستمآنقدَر رفت رسیدیم تهِ بهجت هشت ناگهان غیب شد از دیده و دل پر ز عطشزنگ زد گوشی و بدخواب شدم ساعت هشت#امیر_اصلی
کد را وارد نمایید:
عضو شوید
عضویت سریع